لحظات نمادین در دنیای ورزش: از راپینو تا لیورپول
مگان راپینو ژست می گیرد
کانر نوینز: گل مهم بود، اما جشن آن چیزی است که بیشتر از همه در ذهنها ماند.
سانتر هوشمندانه مگان راپینو به طرز شگفتآوری از بین جمعیت بازیکنانی که به سمت دروازه هجوم برده بودند، عبور کرد. وقتی توپ به تور رسید و تیم آمریکا را 1-0 جلو انداخت، راپینو با لبخندی کینهآمیز و دستانی باز به سمت تماشاگران برگشت، گویی میپرسید: «آیا لذت نبردید؟» البته که همه لذت بردند. این گل نخستین گل از دو گل راپینو بود که باعث پیروزی 2-1 آمریکا در یکچهارم نهایی مقابل فرانسه شد.
آمریکاییها به سوی دومین قهرمانی متوالی خود در جام جهانی پیش رفتند. در طول تورنمنت، هم داخل و هم خارج از زمین، نگاهها به راپینو، هافبک شجاع و همجنسگرایی که موهای صورتی داشت و همیشه نظرش را میگفت، دوخته شده بود. واکنش او به این گل سرشار از چالش، بازیگوشی و پیروزی بود – همه ویژگیهایی که تیم ملی زنان آمریکا و کاپیتان جسور آن، راپینو، را تعریف میکرد.
در تابستان 2019، راپینو تبدیل به نماد، یک ژست و چهره یک جنبش شد. او پیش از آغاز مسابقات، وقتی از او پرسیده شد که آیا اگر آمریکا پیروز شود به کاخ سفید خواهد رفت، جواب داد: “من به کاخ سفید لعنتی نمیروم.” او به شدت منتقد رئیسجمهور بود و همچنین از فوتبال ایالات متحده انتقاد کرده بود.
او با همتیمیهایش در یک شکایت تبعیض جنسیتی علیه فدراسیون فوتبال آمریکا به دلیل نابرابری دستمزد و شرایط کاری مشارکت داشت. (یک قاضی فدرال در نوامبر بازیکنان را به عنوان یک گروه به رسمیت شناخت.)
در 2 دسامبر، راپینو برنده توپ طلا شد، معتبرترین جایزه فوتبال که هر ساله به بهترین بازیکن جهان اهدا میشود، و به کلکسیون جام جهانی خود که شامل کفش طلا برای بهترین گلزن و توپ طلا برای بهترین بازیکن بود، اضافه کرد. این افتخارات فردی برای بازیکنی با 160 بازی ملی شایسته است.
امسال، اعتبار راپینو به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال آمریکا بیشتر شد. پس از قهرمانی در جام جهانی 2015، در SportsCenter از راپینو خواستند که یک کلمه روی تخته بنویسد که او را توصیف کند. او با لبخند نوشت: “GAAAAY.” کسانی که او را در فرانسه دیدند ممکن است یک کلمه جایگزین پیشنهاد دهند: بز.
رژه پیروزی USWNT به یک رالی تبدیل می شود
جولی کلیگمن: پس از یک ماه از عملکرد درخشان در فرانسه، تیم ملی فوتبال زنان آمریکا (USWNT) به نیویورک بازگشت تا در یک رژه پرشور در خیابانهای شهر جشن بگیرد. اما در حالی که فضای جشن و شادمانی بود، به نظر میرسید بازیکنان بیشتر به پیروزیای فکر میکردند که هنوز به دست نیاورده بودند: دستمزد برابر. پس از اقامه دعوی حقوقی علیه فدراسیون فوتبال آمریکا در ماه مارس، این زنان در دفاع از حق خود برای برابری خستگیناپذیر بودند. در روز رژه، آلی لانگ با یک ژست نمادین برگه شکایت را میجوید، در حالی که اشلین هریس با صدای بلند فریاد میزد: “پولمون رو بده، لعنتی!”
در همین حال، زمانی که کارلوس کوردیرو، رئیس فدراسیون فوتبال آمریکا، سخنرانی میکرد و نام مگان راپینو را اشتباه تلفظ کرد، شعارهای “پرداخت برابر” بلند شد و او را مجبور کرد تا صحبت خود را قطع کند. یکی از برجستهترین لحظات ورزشی سال 2020 چه خواهد بود؟ شاید برابری دستمزد و شرایط کاری برای گروهی از زنان شجاع و ورزشکار با چهار قهرمانی جهانی.
شکست سه گل لیورپول در لیگ قهرمانان مقابل بارسلونا
برایان فیلیپس: وقتی به گذشته نگاه میکنیم، شاید عجیبترین چیز این باشد که بارسلونا اصلاً چطور 3-0 از لیورپول جلو افتاد. قطعاً بعد از همه چیزهایی که در این مسابقه رخ داد – قهرمانی لیورپول در لیگ قهرمانان اروپا و سپس تسلط در مراحل اولیه فصل 2019-20 لیگ برتر تا حدی که حتی پپ گواردیولا هم این تیم را بهترین تیم جهان نامید – این که قرمزها میتوانستند بر یک برند بارسلونا غلبه کنند، دیگر چندان دور از ذهن به نظر نمیرسد.
بله، بارسلونا سال گذشته با قهرمانی در لالیگا به نتیجه رسید، اما این بیشتر نشاندهنده بیثباتی رئال مادرید پس از رونالدو بود تا قوت بارسلونا. حتی لئو مسی هم نمیتواند ادعا کند که آن تیم بارسا مانند گذشته قدرتمند بود. شاید شوکهکنندهترین چیز، شکست سنگین لیورپول در بازی رفت در اسپانیا بود، نه بازگشت تاریخی آنها در آنفیلد.
با این حال، در آن زمان چنین احساسی وجود نداشت. وقتی به تیم یورگن کلوپ نگاه میکردید، لیورپول مانند بسیاری از تیمهای انگلیسی در لیگ قهرمانان اروپا به نظر میرسید – خوششانس اما ثابتنشده، بهطرز عجیبی ضعیفتر از آنچه برتری جهانی لیگ برتر نشان میدهد، و محکوم به شکست در مقابل یک قدرت قدیمی اروپایی. محمد صلاح، مهاجم تلیسمانی لیورپول، به دلیل مصدومیت در دسترس نبود.
بارسلونا به مدت یک نسل فوتبال جهان را تعریف کرده بود، همانطور که لیونل مسی، بهترین بازیکن تاریخ، آن را تعریف کرده بود. مسی بازی میکرد، اما صلاح نه. در 33 سال گذشته، هیچ تیمی موفق نشده بود در نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا شکست 3-0 بازی رفت را جبران کند.
پس وقتی گلها شروع به زدن کردند، اولین چیزی که متوجه شدیم، احساس از دست رفتن احتمالات بود. حتی احساس تغییر دوران نیز به چشم نمیآمد. فقط تعجب بود. دیووک اوریگی در دقیقه هفتم از فاصله نزدیک گلزنی کرد. جورجینیو واینالدوم 122 ثانیه پس از آغاز نیمه دوم دو گل دیگر اضافه کرد.
سپس، همانطور که از پشت پردههای سنگین صحنه مینگریستم، مثل انتظار برای چرخیدن آخرین چرخ یک ماشین اسلات کُند و پرخطر بود. و وقتی اوریگی در دقیقه 79 از یک کرنر گل نهایی را زد، احساسی از حیرت آمد که نشان میداد شما به تازگی شاهد یک چیز غیرممکن بودهاید.
این یکی از بهترین احساساتی است که ورزش میتواند به شما بدهد، حتی وقتی میدانید که کاملاً درست نیست. صلاح در زمین میرقصید. جمعیت آنفیلد مانند رعد و برق میخواندند. لحظهای ناب از معنویت: همانطور که رخ میداد، لذت خالص آن لحظه به فراتر از هر اندیشهای در مورد اینکه به چه معناست یا چه نتیجهای خواهد داشت، رسیده بود.
کارلوس کوریا و خوزه آلتوو از یانکی ها پیاده می شوند
دانی کوواک: بهعنوان یک هوادار تازهوارد به دنیای بیسبال در این فصل (ممنون، تامی!)، بهسرعت متوجه شدم که در فضای مدرن لیگ بیسبال (MLB) کمی غریبهام. (مارکوس سمین؟ مایک سوروکا؟ اینها کی هستند؟) اما یک اصل از دوران کودکی من بدون تغییر باقی مانده است: لعنت به یانکیها.
بنابراین با شور و هیجان دیدم که آستروس در یک هفته بینظیر در ماه اکتبر، نه یک بار بلکه دو بار با هومرهای نابودگر، تیم یانکیها را به عقب نشاند. هر دو ضربه ویرانگر بهشدت قابلیت تبدیل شدن به GIF داشتند. اولین مورد، ضربه انفجاری کارلوس کورئا در یازدهمین دوره بازی دوم بود که با یک دراپ خفاش و حرکتی با گوش کاپ تکمیل شد.
سپس خوزه آلتوو، هیولای کوچک، یک هومر دو ران زد که بازی 6 و سری را به پایان رساند و بلافاصله یانکیها و آرولدیس چپمن را به تجسم زنده میم “This Is Fine” تبدیل کرد.
البته هیوستون در نهایت، پس از پایان ماه، خود ویران شد. حالا که من هم درگیر MLB شدهام، یک اصل جدید را یاد گرفتهام: لعنت به آستروس هم.