پارادوکس در ادبیات: کاوش مفاهیم و رویکردهای متفاوت
دانشجویان ادبیات مطالب را می خوانند و متوجه می شوند. آنها همچنین به یک واژگان کاربردی از اصطلاحات ادبی نیاز دارند. خوشبختانه (برای من)، شما قبلاً چند ده اصطلاح ادبی را می دانید. من از شما انتظار دارم که از اینها استفاده کنید. علاوه بر این، میخواهم چند موضوع کمتر آشنا را به شما معرفی کنم (مانند پارادوکس، کنایه، و کلیشهسازی).
در ادامه با نحوه استفاده نویسندگان مختلف از طنز، زیرنویس و… بیشتر آشنا خواهید شد.
پارادکس
نه، این یک جفت اردک نیست. پارادوکس یک تناقض ظاهری است. این یک وسیله پیچیده است که خوانندگان را به فکر فرو می برد. پارادوکس اغلب با طنز مرتبط است.
نویسندگان بومی آمریکا اغلب با پارادوکس های رفتار سفیدپوستان با سرخپوستان سر و کار دارند. در آنجا تاریخ زیادی وجود دارد. کاری که من از شما میخواهم انجام دهید این است که متوجه شوید وقتی پارادوکسها ظاهر میشوند و ما را از آنها آگاه کنید. بعد از اینکه کلاس متوجه آنها شد می توانیم آنها را تفسیر کنیم. فقط برای برخی از مسائل متناقض در نویسندگان بومی آمریکا که به آن پرداخته اند، فهرست زیر را بررسی کنید:
باینری ها
باینری ها جفت انتخاب هستند، مانند ones و zeros که اطلاعات مربوط به cds را تشکیل می دهند. آن ها راهی برای کاهش چیزها ارائه می دهند. در مورد انتخاب هایی که مصرف کنندگان با آن ها مواجه هستند فکر کنید. نویسندگان نمی توانند این باینری ها را تنها بگذارند. همان طور که در جای دیگر می گوید، ما در یک دنیای ساده زندگی نمی کنیم.
به مثال های دیگری از پارادوکس که با آن ها مواجه می شوید فکر کنید.
مطالب عمومی
اگر در تفسیر گیر کردید، به دنبال تنظیم و تضاد باشید. همیشه میتوانید در مورد آنها صحبت کنید، و سپس وارد حوزههای پیچیدهتر این قطعه شوید.
دوتایی (که در غیر این صورت به عنوان تقابل قطبی یا متضاد قطبی شناخته می شود) را می توان در ادبیات بومیان آمریکا یافت. در اینجا مواردی وجود دارد که به سرعت به آنها فکر کردم. چه مواردی را می توانید پیدا کنید؟
پیوندهای پارادکسی توسط نویسندگان بومی آمریکا درمان می شوند.
حال ببینید برخی نویسندگان بومی با دوگانگی های به ظاهر ساده چه می کنند. ممکن است داستان هایی پیدا کنید که در آن ها شخصیت ها عبارتند از:
- زندگی همزمان در دو جهان فرهنگی
- هم ثروتمندان و هم فقرا دچار سردرگمی می شوند
- بومیان آمریکا که به عنوان میهن پرستان برتر عمل می کنند
یا در آن
- گذشته، حال و آینده به طور یکپارچه در هم آمیخته اند
- مسیحیت و ریشه های بومی بدون اینکه یکی بر دیگری پیروز شود با هم مخلوط می شوند
- قربانی شدن و پیروزی به طور همزمان وجود دارند و شخصیت یکسانی را تعریف می کنند
- سنت در مقابل مدرنیته هرگز برای یک شخصیت حل نمی شود
- هویت شخصی و هویت جمعی قابل تفکیک نیستند
- هویت بومی وجود دارد – مستقل از فرهنگ سفیدپوستان
- هویت خونی مختلط مهمترین جنبه زندگی برای یک شخصیت است
این فهرست شاید در حال حاضر برای شما مفهوم چندانی نداشته باشد. این فهرست قرار است شما را به فکر وا دارد که نویسنده های هندی چه کارهایی انجام می دهند. به عنوان یک خواننده فعال باشید و به عنوان یک پرسشگر اجازه دهید بدانم که چه چیزهایی را در خوانش های ما می بینید. تفکر انتقادی دقیقا همین است: انتقادی. کنجکاوم بدانم در ادبیات این ترم چه چیزهایی خواهید یافت.
مثال پارادوکس در شعر
- کی شود این روان من ساکن / این چنین ساکن روان که منم (مولوی)
- خنده گریند همه لاف زنان بر در تو / گریه خندند همه سوختگان در بر تو (سنایی)
غیر عریانی لباسی نیست تا پوشد کسی / از خجالت چون صدا در خویش پنهانی ما (بیدل دهلوی) - چیست این سقف بلند سادهء بسیار نقش / هیچ دانا زین معما در جهان آگاه نیست (حافظ)
آشنایی با ادبیات آلمانی
ادبیات آلمانی از دورانهای مختلف تاریخی و سبکهای گوناگون تشکیل شده است، که هر یک دارای ویژگیهای منحصر به فرد خود هستند. یکی از اصطلاحات مهم در این حوزه، “رمانتیسم” است. این سبک در اوایل قرن نوزدهم در واکنش به عقلگرایی روشنگری شکل گرفت و تأکید ویژهای بر احساسات، طبیعت، و فردیت داشت. نویسندگانی چون یوهان ولفگانگ فون گوته و فریدریش شیلر از جمله چهرههای برجسته این دوره هستند که آثارشان تأثیر عمیقی بر ادبیات آلمانی و فراتر از آن داشته است. آثار آنها اغلب به مضامین احساسی و فلسفی میپرداختند و بر ارتباط انسان با طبیعت و تجربههای عمیق انسانی تمرکز میکردند.
از دیگر اصطلاحات مهم در ادبیات آلمانی، “اگزیستانسیالیسم” است. این سبک در قرن بیستم رواج یافت و بر موضوعاتی همچون آزادی، مسئولیت فردی، و معنای زندگی تأکید دارد. نویسندگانی مانند توماس مان و هرمان هسه از چهرههای برجسته این دوره بودند. آثار آنها غالباً به جستجوی معنای زندگی و درک هویت فردی میپرداختند.
در این دوران، مفهوم “بیگانگی” نیز مطرح شد که به احساس جدایی و فاصلهگیری فرد از جامعه اشاره دارد. این اصطلاحات و مفاهیم، بخشهای مهمی از تاریخ ادبیات آلمانی را شکل دادهاند و همچنان تأثیر خود را بر ادبیات جهانی دارند.اطلاعات بیشتر درباره ادبیات زبان آلمانی
مرسی از زحماتتون
میشه درمورد تشبیه و استعاره توضیح بدید و تفاوت هاشو بگین